|شعله|پارت ۲
میرن سراغ قدرت جنگل و میبرنش سیاه چال پیش ته
ته با جادو بیهوشش میکنه و ...
وقتی به هوش میاد دیگه اون آدم سابق نمیشه ..
قدرت هاش فراموشش شده بود و همش فکر خوش گذرونی بود..
ولی قدرت هاش از بین نرفته ؛
یه جایی اون گوشهی ذهنش مخفی شده..
یونگی وقتی دید دیگه به جنگل نمیاد همه جارو دنبالش گشت،
و ردشو توی تالار ولیعهد پیدا کرد..
مخفیانه به تالار رفت و وقتی پیداش کرد..
اون حتی یونگی رو به یاد نمیاورد .. :)
خواست برش گردونه ولی اون دلیلی برای برگشت به جنگل نداشت
هر چیزی میخواست در تالار فراهم بود
یونگی باورش نمیشد ..
با نا امیدی برگشت ، اون دیگه حال خودشو نمیفهمید ..خشم کل وجودشوو پر کرده بود ،
فکر انتقام از کسایی که این بلا رو سر عزیز ترین کسش آورده بودن ولش نمیکرد ..
ته با جادو بیهوشش میکنه و ...
وقتی به هوش میاد دیگه اون آدم سابق نمیشه ..
قدرت هاش فراموشش شده بود و همش فکر خوش گذرونی بود..
ولی قدرت هاش از بین نرفته ؛
یه جایی اون گوشهی ذهنش مخفی شده..
یونگی وقتی دید دیگه به جنگل نمیاد همه جارو دنبالش گشت،
و ردشو توی تالار ولیعهد پیدا کرد..
مخفیانه به تالار رفت و وقتی پیداش کرد..
اون حتی یونگی رو به یاد نمیاورد .. :)
خواست برش گردونه ولی اون دلیلی برای برگشت به جنگل نداشت
هر چیزی میخواست در تالار فراهم بود
یونگی باورش نمیشد ..
با نا امیدی برگشت ، اون دیگه حال خودشو نمیفهمید ..خشم کل وجودشوو پر کرده بود ،
فکر انتقام از کسایی که این بلا رو سر عزیز ترین کسش آورده بودن ولش نمیکرد ..
۴.۱k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.